خِرس شدیم !

خِرس شدیم !

وَلی بُزرگ نَه ^_^
خِرس شدیم !

خِرس شدیم !

وَلی بُزرگ نَه ^_^

برای سپی

یه سال دیگه گذشت .

365 روز دیگه با هم بودیم !

درسته که هر روز همدیگرو ندیدیم ،

هر روز با هم حرف نزدیم و بیرون نرفتیم ...

اما هر روز به یاد هم بودیم ،

حداقل برای من ، که اینطور بوده ...

الان ،

چیزایی که باعث میشن یادت بیوفتم بیشتر شدن

در مورد چیزایی که دوس داری بیشتر میدونم و

تقریبا از بیشتر چیزایی که ممکنه ناراحتت کنن خبر دارم ...

الان ،

یک سال دیگه به قدمت دوستیمون اضافه شده .

و یک سالِ دیگه به عمرِ وبلاگمون ...

نمیدونم روزای بعد قراره چطور باشن

اما روزای قبل، دستِ کم اوناییشون که با تو سپری شد

برام به نوع خودشون بهترین بودن .

چیزای زیادی هست که برات میخوام ، از ته دل و صادقانه .

چیزای زیادی ام هست که برای جمع دونفرمون  آرزو میکنم ،

اتفاقاتی که امیدوارم وقتی میوفتن ، با همدیگه بهشون لبخند بزنیم ...

برای سالی که میاد کلی خاطره میخوام ! کلی خاطره ، که با همدیگه بسازیم و

اینجا ثبتشون کنیم ...!

دوستت دارم ...

و هر روزی که میگذره این دوست داشتن بیشتر میشه .

و نهایتا لفظی که فقط به تو میشه نسبت داد

بمون برام "رفیق"

#♥

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.