همین الان از شاشگاه اومدم که بگم
با سپی با بندیِ قرمز رفتیم استلخ و چی شد و چی نشد و اینا !
نادرِ نامداری فردم که هنرای جدید نشون داره میده هر روز ...
مام مفتخریم از داشتن همچین فرندی !
حالا !
کمرم درد میکنه !
اصنم حس ندارم ...
اعصابم در حدِ پِهِنی که زیر پای گله ی گاوا مونده باشه خرابه !
گندیده ی گندیده !
کشش هیچیو ندارم ، جز کشِ شلوارم ! که اونم از روی اجباره !
اگه بی شرمی نبود اونم ول میدادم بره پیِ زندگیش که به بی کشیِ مطلق دچار بشم و تامام !
سپی رو شدیدا دلتنگم !
یعنی اصن حالم داره بهم میخوره از این کرونای عن دهن !
بابا جم کن بساطتَُُ پدَسگِ مادر بِ چیز !
گم شو برو یه سیاره دیگه خو !
زمین آت آشغال زیاد داره ... تو نباشی هستن بچه ها که برینن بهش !
هنوز از زَراشون شدیدا متنفرم ... نمیدونم چه دردیه من چشم دیدن این بشرُ ندارم !
اه !
مش صَفَر عکس چش وزغی میذاره پروفش ، خودشو مموش میکنه هِی !
حاج ممدم که دپرس و داغونه ... هی میگیره ! هی ول میکنه ! با اون دوس پسرِ سهراب سپهریش !
آهان !
مهلقا طاهری ام با پاچه پاکتی بهم زد مث اینکه !
که البته ما رو سَ نَ نَ ؟؟؟!!!
نَ مَ نَ :/
دیگهههههههههههههههههههههههههههه ...
نامدارم که گفتم ...
ولی اگه بخوام وارد جزئیات بشم
میتونم بگم که
برای مثال یا نمونه :
میره کوه، صداهای بو داره از خودش در میکنه ( البته اینم یه نوع دلبریه ! )
( مثلا میگه ببین صدام چه بویی داشت ! یا مثلا میگه ببین بوم چه صدایی داشت ! و از این حرفا ...)
یا میره پارک جنگلی ، راز بقای زنده اجرا میکنه ...
بصورت زیر پوستی البته !
شایدم زیر گوشتی ... حالا فرقی نمیکنه چندان ...
خلاصه که هر روز هنرمند تر از دیروز !
من وسپی ام که ماشالاااااااا !
یه استلخ رفتیم ، شیر شدیم برگشتیم !
البته شیرِ میهن ! کم چرب ، جا دار ، منفجر !
نه ! خط رو خط شد آقا !
ببین تو رو خدا !
تمرینای الگوریتم تو تلگرام منتظرِ من نشستن !
منم اینجا منتظرِ عمم نشستم که بیاد تف کنم روش !
والا بخدا !
زرا رو بگم ... هیچی دیگه ! همون زهرِ ماریه که بود !
البته واسه من !
وگرنه واسه حاجیش ، قند عسلیه !!!
راستی پریشبا ! تولدِ مهندس "امشب میخوام برم" بود !
اونم مبارکه !
حالا در انتها یه جمع بندی بکنم !
خب !
تا اینجا ما شاهدِ جداییِ
1.صفدر از نصرالله معینِ نجف آبادی
2.مالک از مهدی مهدوی کیا
3.نادر از سیمین ( بجای "سین" از "الف" و به جای "میم" از دال" استفاده کنید)
4.مهلقا طاهری از پاچه پاکتیِ باقری
بودیم !
البته به حول و قوه ی الهی ، پیوند های میمون و مبارکی هم داشتیم !
برای مثال :
1.پیوندِ دمب اسبی و زری دمب دراز !
2.پیوندِ نادر نامدار زاده با علی نقی !
3.پیوندِ مونا مفنگی با یاسر تفنگی !
4.پیوندِ خالدار با اسبِ بالدار !
و نهایتا !
5.پیوندِ پاچه پرانتزی با آیدان ! (کوچک کننده ی بینی!"تضمینی")
به امید خدا که درآینده ،
شاهد پیوندهای بیشتر و میمون تری باشیم !
-علی برکة اللّه .