از جلوی چشمات رد شدم...
رفتم !
گذشتم از کنارت !
ولی تو !!!
ولی تو با دیگری... خوش بودی !
خنده رو لبات بود هر چند نگاهت...
نگاهت به من بود...
چطور تونستی ؟ چطور اینو خواستی ؟
می تونستی بیای... می تونستی پا به پام بیای ولی نخواستی !
پا گذاشتی جای پاهاش... چه ساده از من گذشتی و موندی باهاش !
آره اون موهاش هایلایته ! آره قدش بلند تره...
آره اون باربیه... :/ تُمبونش تنگ تره... :/
ولی منم... منم که کچل نبودم از اول !
یادت رفته بلوندیامو ؟
یادت رفته ؟ لَـوندیامو O____O
یادت رفته ؟
همینکه کچل شدم رفتی ؟
بیا ببین تو هیژده سالگی موهام از غمت سفید شده :/
بیا ببین...
آره تو نخواستی بمونم...
تو اعتنا نکردی...
ولی من نشستم سر راهتون !
سرِ راهِ دونفره رفتنتون !
میتونستم برم... ولی نشستم به پات !
آره نشستم به پات :دی
^______^
#اولین_بار
#شهید_بخارایی
#درآرو_بستن_نذاشتن_برسیم_ما_به_هم
#کانگورو :/
سپی زرشکی کردم قالبِ وبلاگمونو :)))
فقط واسه اینکه به موهای پریشونِ رنگِ شبت بیاد :دی
^___^