خِرس شدیم !

خِرس شدیم !

وَلی بُزرگ نَه ^_^
خِرس شدیم !

خِرس شدیم !

وَلی بُزرگ نَه ^_^

تف تو کالباس

بعد از مدت ها !

بازم اومدم ...

الان که تقریبا وسطای اوایلِ مرداده ...

ما تو خونه ایم ! ( من و سپی )

کار خاصی نمی کنیم جز اینکه سپی خودشو مسموم کرده !!!

انقدر گفتیم که بالاخره کارمون به کف و خون بالا آوردن کشید !!!

:(((

همین چند دقیقه پیش داشتم تلفنی باهاش حرف میزدم ...

اصلا حال نداشت ولی میگفت بهتره ...

امیدواااارم هر چه زود تر حالششش خوب بشه ...

آخه بشر تو چرا انقدر ضعیفی ؟؟؟

تو رو خدا یکم بیشتر مراقب خودت باش ...


+قرار بود بریم باغ کتاب ولی بخاطر مسمومیت سپی

کنسل شد ... البته فدای تار تار موهای پر کلاغیش :)

حالش خوب باشه فقط ... بقیه چیزا مهم نی :) ♥