خِرس شدیم !

خِرس شدیم !

وَلی بُزرگ نَه ^_^
خِرس شدیم !

خِرس شدیم !

وَلی بُزرگ نَه ^_^

هیچ

خوب نیستم

جالبم نیستم حتى !

... [کلى حرف هس که نیس]

دوس جونم

 خب خب خب !

پاستا آلفردوام رفت جزء سپى نَپسندا !

با اینکه امروز از اون روزاى خوبِ نیمه نچسب بود

و با اینکه نفر سومى که باهامون بود رو مخ رفتناى خاص خودشو داشت و با اینکه پاستاهه اون چیزى نبود که انتظارشو داشتیم و با اینکه تا خرخره پر شدیم و مثل دو تا وزنه ى سنگین با حالت تهوع و تنوع سوار مترو شدیم ... و با اینکه اون لباس رنگین کمونى جینگیلیه ضایع تر از اونى بود که نشون میداد ، همینکه با هم بودیم ، بهمون کلى خوش گذشت ! و با اینکه سه تا ایسگا از ایسگاى موردنظرمون رد کردیم ، ولى دو تا کلاه گوگولى خریدیم که بهمون نشون داد جا موندن ، همیشه ام چیز بدى نیست و بعضى وقتا بعضى جا موندنا و نشدنا و اشتباه شدنا ، درست ترین حالت درستن ! 

خلاصه که مرسى خدا ! واسه همه درستاى درست و همه اشتباهاى درست :)

اینم طبع شاعرانه و فوران احساسات ما :

http://s7.picofile.com/file/8375309650/IMG_1180.PNG