خِرس شدیم !

خِرس شدیم !

وَلی بُزرگ نَه ^_^
خِرس شدیم !

خِرس شدیم !

وَلی بُزرگ نَه ^_^

خسته ولی امیدوار :)

سلام و درود به خودمون
چند وقتی هست به اینجا سر نزدم
وقتایی که ذهنم درگیره ، همه چیو فراموش میکنم
میگی درگیر چی؟
در گیریایی که هم میتونه مهم نباشه
هم میتونه خیلی مهم باشه
بگذریم .....

بنده در مقام
یک عدد دانشجوی تازه فارغ التحصیل شده یِ فعلا بیکار
اخبار های اخیر رو شرح میدم :

** فرشاد رفت قاطی مرغا
به سلامتی و دل خوش
مارو جون به لب کرداااا ولی در نهایت ،
با یه یارِ ابرو شیطونی و چِش گربه ای رفتی زندگیش.

** ندا بانو  بعد کلللی برو و بیا و چس بازی و این حرفا
با جناب آقایِ علی میرزا تموم کرد و نامزدی  پِخ پِخ ، مالید
ولی این چیزی از قابلیت ها و ارزش های ندا کم نمیکنه
وی توانست یک نهال کوچک را تبدیل به یک نهال میوه دار کند
و به جامعه تحویل دهد.
از این پس شاهد نهال های میوه دِه زیادی خواهیم بود :)
( میدونی،نمیدونم داره با زندگیش چیکار میکنه
شک ندارم خودشم نمیدونه. )
تاااازه این همه ی قصه نیست
6 تومن پول بی زبونو داده سگ خریده
که بیاد تو اتاقش دیییییش و پی پی کنه و بعد،
 ندا با سرکه اونارو تمیز کنه.
تااازه بعد با همون بدن جیشی بیاد بخوابه رو تختش
زیبا نیست ؟! :))))))))

** تو این مدت شاهد وصال های بسیاااری بودیم
از جملللله وصالِ مَرضِ ریحون با
مرد جوانِ هنرمندی که بجای بوی جوراب،بوی شهادت میده
سگ تو قبرش ینی ^_^
شاهد وصال نیکو کیکاووس با آقای X
وصال ماهلا با آقای Y
وصال پرستویِ مهاجر با آقای ریش دار عینکی
و .....
البته شاهد هنرنمایی های مریمِ شقایق اینا با آقای سهراب سپهری هم بودیم  :///////

** دیگه جونم براتون بگه که
منو رفیق عزیزم هم داریم به زندگی خودمون ادامه میدیم
و سعی میکنیم از گشادیسم فاصله بگیرم
هرچند شقایق میگه من دارم از دست میرررم این وسط :((

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.