خُب خُب
آقا تو این مدت که ما نبودیم
کرونا(کورونا) بهمون حمله کرده
داره پاچه همرو میگیره و با خودش میبره
ماام از ترسمون پامونو بیرون نمیذاریم
نه تنها خودمون پامونو بیرون نمیذاریم
بلکه نمیذاریم خانوادَمونم پاشونو بیرون بذارن
کُلیم گُرخیدیم -_-
و کُلیم خسته ایم از خونه موندن و بیکار بودن
البته ما کارمون بیکار بودنه
ولی خب دیگ زیادی بیکار موندیم
و کُلیم دلمون واس بونسای و میزمونو
همون همیشگی شقایق
و اون آقا کم موعه تنگ شده
کُلیم دلمون واس هم تنگ شده❤
جونم براتون بگه که
استاد شیوه ۲ واحدی چسبیده
ولم نمیکنه
و قرا مارو بِنُمایه
زارت زارت برامون ویس میذاره با اون صداش
ولی اُستادای دیگ به یورشونم نیس
خداروشکر:)))
دیگ که شخایخ بانووو عاشق بغل موی مورفی شده
ک گویا عشقش یه روز در میون میگره
و ول میکنه
البته باید بگم که منم عاشق صدای خفنش شدم
(بیشووور خرررر با اون صدا و اسب سیاهش)
این شد که ما رفتیم سریال پیکی بلایندرز دانلود کردیم
و منتظریم حسش بیاد تا با هم نگا کنیم:))))
نداام که تو خوابگاهشون
یه دختر مریض و مشکوک به کرونا پیدا شده
ولی این باعث نمیشه که ندا بره خونشون
و گویا باز حرفای منو ب یِورش گرفته:)))
دیگه که
آهاااا روز وَلِن گذشت و ما همچنان خونه بودیم
ولی دایی کوچیکه شخایخ ب من محبت داشت و
با چندتا عکس و یه موزیک
وَلِنو ب من تبریک گفت
و نتیجه مکالمه کوتاهی که باهم داشتیم شد یه گیف
که... (اونی ک باید میخوند خوند)
با احساس منم این وسط کاریتون نباشه:/
دیگه که
شخایخ همین الان در حال تمیز کردن اتاقشه
ک فقط خدا میدونه در چه وضعیتی بوده
بگذریم از اینکه شخایخ بانو آب شنگولی زده بود و
یه خونه رو با استفراغای اسیدی به فنا داد:))
بگذریم از اینکه بعضیااا سر دو راهی قرار گرفتن
و نمیدونن چیکار کنن و از بعضیاا مشورت میگیرن
و مثل همیشه بگذریم از این حال بَدمون....