خِرس شدیم !

خِرس شدیم !

وَلی بُزرگ نَه ^_^
خِرس شدیم !

خِرس شدیم !

وَلی بُزرگ نَه ^_^

دوس جونم 2

نگا کناااااااا

زود تر از من اومده خبرارو نوشته رفته

بعله دیگ رفتیم آلفرررردو  زدیم

جای خوبی نشسته بودیم

میز کنار پنجره رو دوس دارم

وسطای غذامون بود که نگام افتاد به آسمون

همیشه آسمون پاییز برام یه شکل دیگس

قشنگ تره

غمگین تره

خیره شدم بهش

همزمان با مرور شعری ک اومده بود تو ذهنم

داشتم از دیدن آسمون لذت میبردم

داشتم از شنیدن صدای رفیقم

از حرفای عاقلانه و قشنگی که همیشه میزنه

لذت میبردم

همه اونا دست به دست هم داده بودن

که من یه لحظه

فقط یه لحظه حال دلم خوب باشه

اون لحظه بهترین لحظه و

اون حالم بهترین حال امروزم بود

و اینکه

بغل شقایق به دلم میشینه:))))

بمون برام رفیق


نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.