خِرس شدیم !

خِرس شدیم !

وَلی بُزرگ نَه ^_^
خِرس شدیم !

خِرس شدیم !

وَلی بُزرگ نَه ^_^

چکیده ای از آنچه بر ما گذشت ...

امتحان شبکه رو دادیم رَف ، استرس قبلش خیلی بیشتر اَع استرس حینش و بعدش بود !

استاد ح. طبق روال همیشگیش حتی امتحانم به هیچ جاش حساب نکرد !

من امتحان تربیت بدنی رو نرفتم که نتیجش شد ، جر و بحث با سپی و سگ لرزه زدن از ساعت

دو تا چهار و نیم بعد از ظهر تو چهارراه ملک !

و گرفته شدن پاچه ام توسط دختر آگین ! ( سگ وحشیِ بیریخت ایکبیریش تافی ! )

سپی بدجور سرما خورده ، صداش در نمیاد .

منم اَع دیشب تا همین یه ساعت پیش خواب بودم ...!

اِبی زارت زارت کلاس چپونده تو طول هفته !

که کلاسای عقب افتاده رو برسونه و پرونده این ترمُ ببنده .

در حال حاضر حالم اَع اغلب چیزا بهم میخوره :/

ولی چیز تازه ای نی !

پنجشنبه شاید عروس دومادُ بدعوتیم خونمون ! ( مَنیج و محیُ میگم )

خیلی خستم ...

خیلی ...

دیگه اینکه یه ماهی میشه سمت بنسای نرفتیم ...

و دیگر هیچ .

شایدم یه سری چیزا از قلم افتاده باشه ...

در هر صورت !

حافظم تا همینجاشو جواب داد ...

تامام .

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.